به وبلاگ جفنگ خوش آمدید

یار اگر نادان باشد تنهایی بهتر است خطای این گفته را گزارش دهید

به وبلاگ جفنگ خوش آمدید

یار اگر نادان باشد تنهایی بهتر است خطای این گفته را گزارش دهید

کودک باران

کنار پارک نشسته بود و عصای سفیدش را محکم در دست جمع کرده بود ...صدای غرش آسمان را شنید ... بلند شد و دستش را برای گرفتن قطرات باران دراز کرد .. ناگهان سردی چیزی را در کف دستش احساس کرد... دختر بچه در حالیکه به سرعت از کنارش می گذشت فریاد زد : مامان...! پول رو دادم به اون گداهه...


نظرات 3 + ارسال نظر
خوده خودم سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 http://www.tahnayiyam.blogsky.com

مرسی عزیزم سر زدی

وحید سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 20:58 http://vahid-liberator.blogfa.com

سلام
خواهش* عذر خواهی چرا؟
حالا چرا دلتنگی ، چرا حالت گرفتس؟
اگه کمکی ، گوشی، لازم بود خوشحال میشم اگه بتونم کمک باشم

سلام از ماست بازم ممنون از اینکه هراز چند گاهی به وبلاگ من سر میزنید.

وحید سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:23 http://www.morgegafas.blogfa.com

با درود
زیبا خواندیمت
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد