-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1393 18:55
عمو زنجیر باف جان ضمن عرض سلام و خسته نباشید جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار یک گِلگی داشتم از حضورتون ... شما که زنجیر ما رو بافتی..؟ ... پَه چرا پشت کوه انداختی..؟ مشکلتون دقیقاً چی بود؟ مرض داشتید این همه زنجیر بافته شده رو پشت کوه انداختید؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1393 18:52
خدایا یا پول بده یا اگه پول ندادی عقل درستو حسابی هم نده که شاد باشیم حداقل! والا...
-
واقعیات زندگی...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1392 14:08
اون کسی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره ، اما دیگه برنمیگرده . هستند کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند. از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی. بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای...
-
انیشتین
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 23:21
زندگی مثل دوچرخه سواری است . برای حفظ تعادل باید حرکت کنید . صلح را نمیتوان با زور حفظ کرد . دستیابی به آن تنها از طریق درک ممکن است . هرگز کاری بر خلاف وجدان خود نکنید ، حتی اگر قانون از شما بخواهد . تخیل مهمتر از دانش است . نگران آینده نیستم ، خودش بزودی خواهد آمد . خشم در آغوش احمق ها خانه میکند . شکم خالی مشاور...
-
کوروش کبیر
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 23:51
اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. کارتان را آغازکنید توانایی اش به دنبال آن می آید. اگر همان کاری را انجا دهید که همیشه انجام می دادید همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید. افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند. سخت کوشی هرگز کسی را...
-
ناپلئون بناپارت
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 23:10
کسانی که روح نامید دارن مقصرترین مردم هستند. نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است. دردها و رنج ها فکر انسان را قوی تر می سازد. فرد با اراده در پیچ و خمهای زندگی هیچگاه با یاس و استیصال رو به رو نخواهد شد. در دنیا فقط باید از یک چیز ترسید و آن خود ترس است. حوادث را باید چنان کوچک تصور کنیم که قادر باشند خلل و لغزشی...
-
سکوت ابدی
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 11:24
نگاه من،نگاه من به لحظه لحظه زندگیم بر چشمان غبار آلود و غم گرفته ی پرستو نگاه من به سکوت یک قلم است سکوتی که در آن هزاران حرف حک شده است و می دانم که تو حرف حرف این سکوت را خوانده ای و به خاطرش گریسته ای آری!همان سرچشمه ای که نوک قلم من از آن سرچشمه می گیرد و لبریز از اشک توست لبریز از اندوه و درد توست و تویی که در...
-
دلتنگم...
دوشنبه 13 آذرماه سال 1391 11:01
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم! ببرم بخوابانمش! لحاف را بکشم رویش! دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم! حتی برایش لالایی بخوانم، وسط گریه هایش بگویم: غصه نخور خودم جان! درست می شود!درست می شود! اگر هم نشد به جهنم... تمام می شود... بالاخره تمام می شود...!!!
-
افکارم
شنبه 11 آذرماه سال 1391 18:18
می دانی ، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی "تـعطیــل است" و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت، باید به خودت استراحت بدهی، دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی، در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند، آن وقت با خودت بگویـی : بگذار منتـظـر بمانند...
-
مادر
سهشنبه 24 مردادماه سال 1391 10:26
این عکس منو خیلی تکون داد ... به افتخار همه مادرا که بخاطر بچه هاشون سلامتیشونو به خطر میندازن و اندامشونو بهم میریزن و از خیلی چیزا میگذرن ... برای آرامش هرچه بیشتر روح مادرانی که در بین ما نیستن ... و برای سلامتی مادرای مریضی که تو بستر بیماری هم هستن ... و برای طول عمر مادرانی که کنار ما هستن ... دعا کنیم.
-
دو الاغی که به خوشی باهم زندگی میکنند
سهشنبه 27 تیرماه سال 1391 12:01
انسان = خواب + خوراک + کار+ تفریح الاغ = خواب + خوراک پس انسان = الاغ + کار + تفریح وبنابرین تفریح – انسان = الاغ + کار بعبارت دیگر انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کار می کند ***** معادله ۲ مرد = خواب + خوراک + درآمد الاغ = خواب + خوراک پس مرد = الاغ + درآمد و بنابرین درآمد – مرد = الاغ بعبارت دیگر مردی که درآمد...
-
راز حقیقی
شنبه 27 خردادماه سال 1391 01:52
ارزش خوندن این متن به دقایق وقتی هست که شما صرف می کنید پس سعی کنید این دقایق رو از دست ندید دوستان من ... .. . همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر: شغلمان را تغییر دهیم مهاجرت کنیم با افراد تازه ای آشنا شویم ازدواج کنیم فکر میکنیم، زندگی بهتر خواهد شد اگر: ترفیع بگیریم اقامت بگیریم با...
-
تنهایی...
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391 22:36
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب... آب در حوض نبود ماهیان می گفتند: هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد
-
کاشکی....
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 11:51
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره...
-
نگاه....
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 11:50
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند
-
شانه هایت....
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 11:46
سر بروی شانه های مهربانت میگذارم عقده ی دل میگشایم گریه ی بی اختیارم از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
-
غمگین دیدارم....
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 11:43
ببین غمگین، ببین دلتنگ دیدارم... ببین خوابم نمی آید، بیدارم... نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو: تورا بیش از همه کس دوست میدارم
-
سفر رفتن به سبک ایرانی
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 11:24
خوب ایرانی ها هم مثل بقیه کارهایی که سبک خاصی برای آن دارند، برای رفتن به مسافرت هم سبک و روشی دارند. در زیر به تعدادی از آنها اشاره شده است؛ ۱/ همیشه وسائل که بهمراه دارند خیلی خیلی بیشتر از آنچه مورد نیاز است. حجم وسائل بیش از دو برابر حجم مسافران است. معمولاً آخر کار هم تعدادی از وسائل در سفر ناپدید می شود که مقصر...
-
بدبختی یعنی چه؟
سهشنبه 8 فروردینماه سال 1391 12:11
بدبختی اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی!… بدبختی اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛ بدبختی اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛ بدبختی اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و...
-
1391...
یکشنبه 28 اسفندماه سال 1390 12:51
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد دوستان وبلاگی من سال نومبارک
-
عشق یعنی...
سهشنبه 16 اسفندماه سال 1390 12:14
همه نامه های قدیمی شو نگه داری. امیدوار باشی دیوونه بازی جدیدش زیاد طول نکشه. از برج عاجت بیا پایین بزار از خودش تعریف کنه. با گیم جدیدش بازی کنی. خطر البته فقط بعضی وقتا. به خاطر اون بعضی وقت ها دندون سر جیگر بزاری. وقتی داری از سر کار برمی گردی خونه به اون فکر کنی. اگه برنامه مورد علاقه تو رو درست ضبط نکرده عصبانی...
-
جانم
سهشنبه 16 اسفندماه سال 1390 10:39
قصه ای که تو در پلکهای بسته ات می بینی، من در تصویر زندگیم،بشکن این قفل لبهایت را و بازگوی از احساس ناگفته ات،نمی خواهی بگویی؟! پس آنچه را که می خواهی در این دفتر عشق بسرای با قلم رنگین کمان و خطی بشکن بر تنهایی من دانم که دانی جانم عاقبت از آن توست پس مزن آتش به جانم چون که جانم جان توست.
-
من عاشق ستاره ها بودم
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1390 00:31
من عاشق ستاره ها بودم دوباره قلم را در دست گرفتم هر چقدر که با خودم فکر میکردم نمی توانستم اسمش را ستاره بگذارم آخر من که ستاره ای را نمیدیدم دیگر چه چیزی برای من باقی خواهد ماند جز یک دنیای تاریک و چشمانی کور شب و سیاهی آن مرا آزرده می کرد این روزهای اخر کم کم ترس و دلهره داشت مرا نگران میکرد نمیدانستم نگران چه چیزی...
-
فلسفه عشق
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1390 00:04
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند، در جواب گفت: اگر زن یا مرد دارای اخلاق باشند ؛ نمره یک می دهیم :1 اگر دارای زیبائی هم باشد یک صفرجلوی عدد یک می گذارم: 10 اگر پول هم داشته باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 10 می گذارم: 100 اگر دارای اصل و نسب هم باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 100می گذارم: 1000 ولی اگر...
-
برای تو
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1390 13:17
بسم ا...الرحمن الرحیم قبل از هر عشق و عاشقی و قبل ازهر ازدواجی که ازعشق سرچشمه می گیره اگه از یک روانشناس کمک نگیریم قطعا با شکست برخورد می کنیم چراکه قبل از هر عشق و عاشقی اول باید به عقل خودمون رجوع کنیم نه هر چه دلمون گفت. هیچوقت نباید یک طرفه عشق بورزیم و این عشق باید از دو طرف باشه تا به وصال برسیم. عشق واقعی...
-
دلتنگی
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 19:47
آتش از اندوه هجران بهتر است بی قرارم کردی و گفتی صبوری بهتر است من نمی دانم کجا خواندم ، که یادم داده است ؟ یار وقتی در کنارت نیست ، کوری بهتر است ...
-
معجزه عشق
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 12:34
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می...
-
عروس و مادر شوهر
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 12:11
دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد،همه به او شک خواهند کرد،پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز...
-
عشق پسر به پدر
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 13:34
کیف مدرسه را گوشه ای پرت کرد و به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت . وارد مغازه شد با ذوق گفت : ببخشید یه کمربند می خواستم . آخه فردا تولد بابامه - به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای؟! پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت . - فرقی نداره . فقط ... ، فقط دردش کم باشه !
-
دوران زندگی پسر
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 13:20
دوران زندگی پسر به چه شکلی میگذره!!(طنز)>>>>>دوره ی پدر بودن: • بچّه رو تنبیه نکن • به بچّه بیتوجّهی نکن • بچّهت رو با بچّههای دیگه مقایسه نکن • به بچّه توهین نکن • بچّه رو از بازی منع نکن • بچّهت رو به کتک زدن بچّهء دختر شمسی خانوم تشویق نکن • با بچّه کلکل نکن • بچّه رو محدود نکن • بچّه رو از جنس...