سرگذشت یک پسر در دانشگاه قزوین :
( )
سال اول ( . )
سال دوم ( o )
سال سوم ( O )
سال چهارم خدا رحم کرد واسه فوق لیسانس ادامه نداد.
قزوینیه دنبال توپ میدویده
بهش میگن مگه بچه شدی ؟
میگه نه ولی از قدیم گفتن دنبال هر توپ بچه ای هم میاد.
زن رشتیه به شوهرش می گه این همسایه قزوینیمون هر وقت تو نیستی نمیاد سراغ من . شوهرش میگه ولش کن بابا این دیوونس هر وقت تو نیستی سراغ من میاد.
خیلی با حال بود
میگه که ، یه انگشتر میره قزوین النگو بر میگرده
از حضور گرمتون سپاس گزارم.
ایول، گرچه خودم قزوینیم ولی باحال بود !
دوست گرامی بنده به هیچ عنوان قصد بی احترامی به شما و همه دوستان ندارم فقط میخام فضای وبلاگ رو عوض کنم.
درود
میخندم اما نه به هر چیز
میخندم اما نه به هر قیمت
خندیدن نیاز به بهانه ندارد
و برای خندیدن بهایی نمیدهم
من میخندم هر روز هر لحظه
اما نه با هر کلام نه با هر حرف
پایدار باشیتا...
بدرود
ممنون از نظری که دادید و به من سر زدید.
تی جانه قوربان.خیلی خنده کردیمااااااااا
خیلی خوشحالم که می تونم دوستان گلمو بخندونم بازم مرسی.
بدبخت قزوینیهدلم براش میسوزه
الهی بمیرم برای این قزوینی کون گشاد
سلام عزیزم مرسی منم با تو موافقم بازم به من سربزن
دستون درد نکنه واقعا خسته نباشید از اینکه انقد قزوینی ها رو مسخره کردین .ما یکی از شهرای قزوینیم .حالا چرا قزوینو فقط نوشتین یکاره
دوست عزیز شرمنده من قصدم مسخره کردن نیست اینا چیزایی که بقیه میگن لطفا ناراحت نشید اینا همش شوخیه بازم معذرت
هووووووووووووووووووووووووو اصلا هم اینجوری نیستش همش شایعه است فهمیدی من قزوینی ام
دوست عزیز من اصن قصد بدی نداشتم این فقط یه جکه یه نوشته و گرنه من همچین منظوری نداشتم