نگاه من،نگاه من به لحظه لحظه زندگیم بر چشمان غبار آلود و غم گرفته ی پرستو
نگاه من به سکوت یک قلم است سکوتی که در آن هزاران حرف حک شده است
و می دانم که تو حرف حرف این سکوت را خوانده ای و به خاطرش گریسته ای
آری!همان سرچشمه ای که نوک قلم من از آن سرچشمه می گیرد
و لبریز از اشک توست لبریز از اندوه و درد توست و تویی که در صفحه صفحه ی قلبم
و در قطره قطره خونم نقش داری و تمام بدنم پیچیده در ذره ذره ی نگاه توست
و می دانی که من بی تو....!؟می میرم
حال اگر شبها آسمان بی ستاره شود من افسون نمی شوم محزون می شوم
سلام خیلی خیلی قشنگ بود عزیزم -
انشا الله که پست های بیشتری بنویسی تا از خوندنشون من لذت ببرم
دوست دارم ------ بهروز
مرسی عزیزم از اینکه بهم سرزدی خیلی خوشحال شدم
من اومدمممممممممممممممممممم اپم بدو بیا
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل] با ادب و احترام تقدیم به زهره خانم محترم و عزیز .. فریبرز [گل]
[گل][گل] شاد بمونی که پر از مهری .. با ادب و احترام: فریبرز [گل]